بدحجابی
بدحجاب! بیحجاب! معذرت! معذرت! بد حجاب! بی حجاب! معذرت! معذرت!
من ازجانب تمام کسانی که شعاردادند "مرگ بر بدحجاب" ازتومعذرت میخواهم.
من ازجانب تمام کسانی که شعاردادند " ملت ما بیداراست،از بد حجاب بیزاراست" ازتومعذرت میخواهم.
من ازجانب تمام کسانی که فعل تو را از خودتو جدا نکردند، معذرت میخواهم.
من میدانم که تو اگراهمیت وفلسفه ی حجاب را بدانی، به حجابت ازمن هم پایبندترخواهی بود.
من می دانم که اگر ظاهر امروز تو این است، من نیز بسیار مقصرم که اگر من توانسته بودم منطق و احساسم را راجع به حجاب به تو منتقل کنم، ظاهر امروز تو این نبود.
من میدانم که اگر در فرهنگ سالم یک هحکم اکسیژن را دارد، نفس کشیده بودی،ریه ها ی عفافت غبارنمیگرفت.
من میدانم که اگر عمق نقشه ها و اهداف دشمن و تلاش شبانه روزیشان را برای تاراج حیا می دانستی، مشتی محکم بر دهانشان می کوبیدی.
دوست خوبم!
اسلام را با آن چیزی که منو امثال من میگوییم وعمل می کنیم، نشناس!
حساب اسلام را از جامعه ی مسلمین جدا کن! که اگر مابه اسلام درست عملکرده بودیم، پاکی همه جا را فرا می گرفت!
دوست خوبم!
اگر آنقدر نتوانسته ام تو را دوست داشته باشم، و این دوست داشتن را به تو نشان دهم، که تو با تمام وجود دریابی که برایم عزیزی و برای همیناست که اعتقاد دارم باید از گوهر ارزشمند وجودت پاسداری شود، مشکل ازمن است!
خودم رو خادم الشهدا نامیدم دریغ ازاین که ذره ای برا شهدا کاری کنم، خودم را ادامه دهنده راه شهدا نامیدم دریغ از این که حتی یک قدم در راه شهدا باشم،
خودم را پاسدار خون شهدا نامیدم دریغ از این که ...
شرمنــــــــــــــــــــــــــــده ام
جا مانده ام ازقافله شهدا
جا مانده ام از قطار شهدا
جا مانده ام از کاروان کربلائیان
جا مانده ام از کربلائیانی که ارباب را زیارت کردند
مرا هم شفاعت کنین
اینک که شهرشعله ور بیخیالی است
جای برادران غیورم چه خالی است، جای برادران غیوری که بعدشان،
این شهر در محاصره خشکسالی است
بیاد عازخویش گذشتند و پل شدند
رد عبور صاعقه شان این حوالی است
منحرف میزنم و دلم شعر میشود
در واژه های من هیجان لالی است
طاعون گرفت های مو کسی حسن میکند
تا آن که زنده بود نمان احتمالی است
آلوده است کوچه، خیابان به زندگی
چیزی که هست و نیست حالی به حالی است
بر من چه سخت میگذرد این غروب ها
جای برادران غیورم چه دختر پول پرست